امیدوارم هر صبح صدای ملق بازی ظرفها در آشپزخانهتان پخش شود
و با حس خوب اینکه مادرت بیدار است
ده دقیقه بیشتر پتو را در آغوشت مچاله کنی،
امید دارم نور سهم بیشتر اتاقت باشد
و زمان غصههایت کوتاه و زودگذر،
هنوز بتوانی صدای آواز خواندن پدرت در حمام را بشنوی
و آنقدر قدرتمند باشی که یواشکی به کارهایت بخندی بدون آنکه کسی بفهمد
امیدوارم شب ها خواب آسمان را ببینی
و روزهای بارانی چترت را فراموش کنی
در یک روز شلوغ و پر ترافیک پخش آهنگی قدیمی حواست را ازشیشههای لک دار تاکسی به خاطرهای خوش پرت کند
و نتوانی لبخندت را از بقیه پنهان کنی،
امیدوارم از شلوغی خانهتان سرت درد بگیرد
و با پای برهنه روی سنگفرشهای حیاط به دنبال برادرکوچکت بدوی،
زمستان سردت باشد،
تابستان گرمت
پاییز را دیووانه باشی و بهار را با موهای حنایی مادربزرگت بیاد بیاوری،
لباست از عطر کسی که دوسش داری کم نشود،
زندگیت پررفت وآمد باشد
و هنوز کسی باشد که بتوانی ساده به او بگویی: دوستت دارم...
#|مرضیه_کریمی|
...